آیواک – گزارش پیگیری خبات فدایی، ۲۹ ساله، شاعر و هنرمند محبوب و مردمی موسیقی، فعال کارگری و مدنی کرد، اهل روستای بوریدر از توابع شهرستان سروآباد سنندج، ساکن تهران؛ طبق گزارش «حقوق بشر در ایران»، در تاریخ شانزدهم مهرماه ۱۴۰۱ و در جریان خیزش و مقاومت مردمی توسط نهادهای امنیتی در ورامین ربوده و در طی این بازداشت تلفن همراه و خوددرو و کتابخانهی شخصیاش مصادره شد. در گزارشهای شبکههای حقوقبشری کردستان آمدهست، پس از ۲۵ روز از زمان بازداشت، هنوز از مکان نگهداری، ارگان بازداشتکننده و مصادیق حقوقی اتهامات او اطلاع دقیقی در دست نبودهست. به گزارش منبعی مطلع، در طول بازداشتِ خبات فدایی، خانوادهی این هنرمند محبوبِ مردم تحت فشار نیروهای امنیتی بودند و نیروهای یادشده بهطور مداوم اعضای خانوادهی او را تهدید میکردند و درحالیکه همسر او هرروز جهت اطلاع از وضعیت او به زندان اوین مراجعه میکرد، با بیحرمتی و بیاحترامی مأموران زندان روبهرو میشد. همچنین در گزارش مشابه دیگری، از مسدودسازی حساب بانکی او و همسرش بهدستور نهادهای امنیتی در همان زمان خبر آمدهست. او پس از نزدیک به ۴۰ روز حبس در زندان اوین، بعد از طی مراحل بازجویی و تفهیم اتهام در تاریخ ۲۳ آبان، با تودیع وثیقه، موقتاً و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد. در دوران بازداشت، از حق دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده محروم بود و فقط مجوز چند بار تماس تلفنی داشت. خبات فدایی ۶ اسفند ۱۴۰۱ از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان ورامین به ریاست قاضی اشکان رامش به ششسال حبس تعزیری محکوم شد. به گزارش شبکههای حقوقبشری کردستان، این هنرمندِ مردمی با اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یکسال حبس تعزیری و با «اتهام عضویت در گروه و جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور» به پنجسال حبس تعزیری محکوم شد که برطبق قانون تجمیع احکام، حکم اشد این هنرمند، یعنی پنجسال حبس، قابلاجراست. این حکم اوایل اسفند به او ابلاغ و در حالی صادر شد که رسانههای حکومتی و بازوهای رسانهای سپاه پاسداران مانور تبلیغاتیِ وسیعی در رابطه با «عفو عمومی رهبری» انجام داده بودند و موارد اینچنینی خبر از آن میدهد که فشارها و صدور احکام سنگین برای معترضان خیزش سراسری در ایران کماکان ادامه دارد.
این شدّت عمل در برخورد با هنرمندان و مشاهیر محبوب مردمی، خاصّه وقتی پای اقلیّتها (یا دقیقتر، بهحاشیهراندهها) وسط باشد، ابعاد وخیمتری پیدا میکند که طی موج بازداشتهای «قیام ژینا» هم نمونههایی متعددی از آن را میتوان سراغ کرد؛ محض نمونه، شکنجه، بازداشت طولانی، و فشار بسیار شدید جسمی و روحی بر مسلم جعفری رمشتی، بازیگر شناختهشده، و فعال سیاسی سابق کُرد اهل سنندج، و مهوش ثابت، شاعر و آموزگار هفتادسالهی بهایی، که برای بار دوم احکام زندان طولانیمدت به نصیب بردهست و اخیراً نرگس محمدی از زندان به مشاهدهی آثار شکنجهی جسمی در او شهادت داده؛ و، درواقع، درتمام سالهای استقرار حکومت اسلامی در ایران و بسط و گسترش اختاپوسوار آن در منطقه، یکی از عناصر تحریککننده، برانگیزاننده، و شاید بتوان گفت خط قرمز نظام، اگر نه بهطور رسمی و قانونی، امّا در عمل، «محبوبیت فردی» بودهست. نظامهای تمامیتخواه و شبهتمامیتخواه، همانگونه که همهچیز را انحصاری و در ید قدرت مطلقهی خود میخواهند و میدانند، با ایجاد توهمِ محبوبیت و پیشبرد آن تا حد تقدسِ ایدئولوژی موجود و فرد مستقر در رأس هرم قدرت، این مقوله را نیز انحصاری کرده و از سرایت آن به افراد جامعه به هر طریقی جلوگیری به عمل آورده، آن را در نطفه خفه میکنند. چرا که میدانند محبوبیت هر فرد یا دستهای توجه و تمرکز را از رأس هرم برمیگرداند، از فشردگی و تجمّع آن کاسته، متکثرش میکند و بهتدریج آن هالهی تقدّس پیچیده به دور سر فرد و نظام متبوعاش را کمرنگ و مضمحل خواهد کرد. برای همین، علاوهبر بسیاری افراد از میان نویسندگان، شاعران، سینماگران، روزنامهنگاران و نظایرشان، که به دلیل تأثیرات محتواییِ آثار خود، حکومت توان تحملشان را ندارد و آنان در نظرش هدف خفهکردن و خروج از گردونهی اجتماعاند – آنهم بهشیوههای گوناگون، نظیر حذف فیزیکی، بهزندانانداختن، بهتبعیدفرستادن یا در حصر خانگی کردن – بسیاری افراد از خواننده تا آشپز و کاسب و خَیّر و اینفلوئنسر و نظایرشان فقط بهصرف محبوبیت و شهرت در بین مردم، دایماً تحت نظارت و پایش هستند و تنها اگر لحظهای سر از دامن طوع و خاکساری بردارند، بلافاصله مغضوب سیستم میشوند و اصولاً هرآنچه توجه و تمرکز بنده و رعیت را به سمت و سویی خارج از محدودهی اربابی ببرد تکفیر، دستگیر، تحقیر، مجازات، و نهایتاً از موجودیت تهی خواهد شد. همانگونه که حکومت با تشکیل و پاگرفتن و رشد هر دسته، تیم، گروه، صنف و تشکلی با قاطعیت مخالفت و برخورد جدی و قهری میکند چراکه از رشد و تکامل، قدرتگرفتن و مردمیشدن آنها میهراسد، نمونهها بسیارست ازجمله رفتار انهدامی که با جمعیت خَیر و فعال «امام علی»، کارآمدترین نهاد ایران معاصر در زمینهی مددکاری و کنشگری اجتماعی و مبارزه با فقط و آسیبهای اجتماعی شد و تعطیلی اجباری آن هزاران کودک بیسرپرست و بدسرپرست را از چتر حمایتی سابق محروم ساخت – محبوبیت در برخی حوزهها از قبیل موسیقی علیحدهست چراکه حکومت اسلامی در ذات خود با موسیقی مخالف است و اگر موزیسینها در این کشور به حیات و فعالیت ادامه میدهند، از سر التفات و اغماض آنهاست. این مخالفت ذاتی اهمیت مسئله را دوچندان می کند چراکه خواننده یا نوازندهی محبوب بار گناهی دوچندان را بر دوش میکشد و از دو وجه مغضوب است. به این سیاق، خبات فدایی نیز بهعنوان خوانندهی محبوب و مردمی کُرد، بهمحض دهان به اعتراض گشودن، باید تنبیه شود چراکه بیم تأثیرگذاری او برهواداران چون شبحی دائماً حاضر و ناظر بر صحنه میتازد و این هراس باید زبان آن منشأ اثرگذاری را از بیخوبن قطع کند.