آرش گنجی، جرم‌انگاری خود کار ترجمه

آیواک – آرش گنجی، مترجم، نویسنده، و منشی پیشین کانون نویسندگان ایران؛ او متولد سال ١٣۶۵ تهران است و از سال‌های اواخر دهه‌ی هشتاد خورشیدی به کار ترجمه‌ی ادبی دلم‌شغول بوده؛ در این زمینه، آثار متعددی را روانه‌ی بازار کتاب کرده. او پیش از اعتراضات گسترده‌ی قیام «ژینا»، در ۱ دی‌ماه ١٣٩٨ از سوی مأمورانی که ابتدا خود را پستچی و سپس پلیس امنیت معرفی کردند، در منزل شخصی خود در تهران به طرز خشونت‌باری دستگیر، و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد. او حدود ۲۹ روز تمام را در بازداشت غیرقانونی گذراند تا بالأخره توانست با قرار وثیقهی ۴۵۰ میلیون تومانی، موقتاً آزاد شود. در خرداد ماه سال ١٣٩٩، به دادگاه انقلاب فراخوانده شد و در محاکمه‌ای توسط قاضی مقیسه، به اتهاماتی چون «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، و «عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام» متهم شد. وثیقهی او در این زمان به سه میلیارد تومان افزایش یافت و مجبور شد تا تودیع وثیقه جدید، مجدداً به زندان بازگردد. در دی‌ماه همان سال، دادگاهی به ریاست قاضی عموزاده، او را به ۱۱ سال تمام زندان محکوم کرد و پس از فرجام خواهی، دادگاه تجدیدنظر نیز حکم او را عیناً تایید کرد. ناصر زرافشان، وکیل آرش گنجی، که خود هم از زندانیان سیاسی باسابقه‌ست و هم از اعضای کانون نویسندگان ایران، می‌گوید: «تمام این اتهامات صرفاً به خاطر ترجمه‌ی کتابی به نام «کلید کوچک، دروازه‌ای بزرگ» در مورد تحولات کردستان سوریه بوده‌ست. درحقیقت، آرش گنجی تنها به جرم ترجمه‌ی کتاب، نوشتن، و اندیشیدن به چنین حکم هولناکی محکوم شد؛ در واکنش به این حکم بی‌مبنا و ظالمانه، انجمن‌های قلم استرالیا و آمریکا به‌همراه کانون نویسندگان ایران، جداگانه اعتراض علنی و رسمی خود را به آن ابراز کردند؛ برای مثال، در بیانیه‌ی انجمن پِن یا قلم آمریکا درباره‌ی این حکم چنین آمده‌ست: «صدور چنین حکم سنگینی به جرم ترجمه یک کتاب توسط آرش گنجی، کاملاً بی‌معنی و نقض واضح حق بنیادین انسان‌ها برای آزادی بیان است. مجازات بی‌رحمانهی نویسندگان و فعالان سیاسی و مدنی به دلیل بیان مسالمت‌آمیز دیدگاه‌های خود و یکسان ‌شمردنِ نظرات انتقادی با جرایم امنیتی، اتفاقی‌ست که مدام شتاب آن در ایران افزایش می‌یابد»؛ کانون نویسندگان نیز در بیانیه‌ای، حکم آرش گنجی را «پرونده‌سازی حکومتی و نقض بنیادین آزادی بیان» خواند؛ در ادامه‌ی این سلسله واکنش‌ها، در ۲۰ ژانویه‌ی ۲۰۲۱، نمایندگان آلمان برای تدارک کنفرانس جهانی زنان، نامه‌ی سرگشاده‌ای را خطاب به وزیرامور خارجه‌ی وقتِ آلمان، هیکو ماس، منتشر کردند و از او خواستند خواستار لغو محکومیت زندان و کلیهی مراحل تعقیب آرش گنجی، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، شود؛ نامه‌ی یادشده به این شرح است: «ما، به‌عنوان نمایندگان آلمان، برای تدارک کنفرانس جهانی زنان، در وضعیتی اضطراری از شما درخواست حمایت داریم. تقاضا میکنیم در سمت وزیر امور خارجه‌ی آلمان با دولت جمهوری اسلامی ایران تماس حاصل کرده و از آن‌ها لغو محکومیت زندان و کلیهی مراحل تعقیب آقای آرش گنجی را خواستار شوید. آرش گنجی، شهروند ایرانی، مترجم، عضو و منشی کانون نویسندگان ایران، در تاریخ ۳۰ دسامبر سال ۲۰۲۰ از سوی رژیم ایران به ۱۱ سال زندان محکوم شد. به گزارش خبرگزاری هرانا، اتهامات علیه او عبارتند از: «تجمع و تبانی به‌قصد اقدام علیه امنیت ملی»، ۵ سال زندان، «عضویت و همکاری با یک گروه معاند رژیم»، ۵ سال زندان، «تبلیغ علیه نظام»، ۱ سال زندان، حکم: ۱۱ سال زندان؛ این حکم از سوی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی در تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد صادر شده‌ست. وکیل او، آقای ناصر زرافشان، اطمینان دارد که دلیل این اتهامات ترجمه‌ی کتابی درباره‌ی تحولات کردستان سوریه‌ست: «کلید کوچک دروازه‌‌ای بزرگ».آرش گنجی را به تازگی ممنوع‌القلم و انتشار کتاب‌هایی را که او ترجمه کرده‌ست در ایران ممنوع کرده‌‌اند. کانون نویسندگان ایران اعلام کرده که آقای آرش گنجی از دسامبر ۲۰۱۹ بارها توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت شده‌ست. سه عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین [که آبان‌ماه ۱۴۰۰ با خودداری عمدی عوامل زندان اوین و نیروهای امنیتی، قربانی قتل حکومتی در زندان و طی گذراندن دوران حکم خود می‌شود]ّ و کیوان باژن نیز از سپتامبر ۲۰۲۰ در زندان به سرمی‌برند. رضا خندان مهابادی نیز از بیماری قلبی رنج می‌برد، ولی مسؤلین زندان مانع انتقال او به بیمارستان شد‌ه‌‌اند. آرش گنجی هیچ جرمی مرتکب نشده جز دفاع از آزادی قلم و اندیشه (اگر این را جرم بشماریم). او کار خود را به عنوان یک مترجم انجام داده و این جرم نیست! از شما می‌خواهیم که برای لغو حکم دادگاه علیه آقای آرش گنجی اقدام کنید»؛ به‌هرکیفیت، این مترجم و نویسنده‌ی زندانی، در آبان‌ماه سال ١۴٠٠، پس از حضور در واحد اجرای احکام زندان اوین، بازداشت شد و به زندان انتقال یافت و پیش از واردشدن به زندان برای گذرانیدن حبس، طی انتشار ویدیویی این پیام را رسانه‌ای کرد: «رفقای عزیزم، در آستانه‌‌ی رفتن، نمی‌دانم دچار تراژدی شده‌ام یا طنز. صبح زود اطلاع یافتم که امروز یکم نوامبرست؛ روز جهانی کوبانی؛ روز شکست قطعیِ داعش. دچار طنز هستم، زیرا در سالگرد آن پیروزی بزرگ، راهی زندان می‌شوم و تراژدی، زیرا با شوقی پایان‌ناپذیر در قلب کوچکام، باید دوران حبس خود را آغاز کنم. یقین داشته باشید که دل‌ام امروز قرص‌تر از همیشه‌ست و جشن خودم را در دل‌ام برپا خواهم کرد. سپاس‌گزار همگی رفقا، به ویژه رفقای عزیزتر از جان‌ام در کانون نویسندگان ایران هستم که به بدرقه‌ام آمده‌اند. حمایت بی‌دریغ رفقای کانونی در تمام این مدت و هم‌بستگی بین‌المللی نویسندگان باعث دل‌گرمی من و خانواده‌ام می‌شد و یادآور می‌شد که هرگز تنها نیستم. زنده‌ باد کانون‌ نویسندگان ایران. تمام میخک‌های جهان تقدیم به شما»؛ او که از بیماری نارسایی قلبی هم رنج می‌برد، و به‌گفته‌ی خانواده و دوستان‌اش، هرگونه اضطراب و فشار مضاعفی می‌تواند برای سلامتی‌اش خطر جدی و آسیب‌های جبران‌ناپذیر ایجاد کند، اساساً نباید در هیچ حبس و زندانی نگهداری شود. جرم نسبت‌داده‌شده به آرش گنجی و حکمی که در پی آن صادر شد، حتا با معیارهای نظام حاکم نیز بی‌معنا و حیرت‌انگیزست: ترجمه‌ی یک کتاب! آن‌هم درحالی که رژیم ادعا می‌کند هیچ نویسنده و روزنامه‌نگاری را به جرم اندیشیدن یا ابراز عقیده به زندان نینداخته‌ست. مسئله‌ی بازداشت و حکم این نویسنده، نمونه‌ی واضح نقض اصول اولیهی آزادی بیان، حقوق شهروندی، و آزادی اندیشه و قلم است. او که تنها نوشته و کتاب‌هایی را ترجمه کرده، و بدیهی‌ترین فعالیت حوزه‌ی نویسندگی را انجام داده، به همین اتهامات واهی مدت‌ها در شرایط بسیار نامناسب در زندان به‌سر برد و نهایتاً در روز ٢٢ بهمن سال جاری، به همراه رضا خندان مهابادی، دیگر عضو کانون نویسندگان ایران، از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد. تا این تاریخ، ۳۰ بهمن ۱۴۰۱، فارغ از دیگر اعضای بازداشت و آزادشده‌ی همین مجموعه، از اعضای کانون نویسندگان ایران، علی اسداللهی و کیوان مهتدی نیز هنوز در زندان به سر می‌برند؛ به گزارش شبکه‌های حقوق‌بشری، علت آزادی پیش از موعد پایانِ حکمِ آرش گنجی نیز باید در ادامه‌ی آزادی زندانیان سیاسی و معترضان «قیام ژینا» بوده باشد که با صدور بخش‌نامه‌ی به‌اصطلاح «عفو عمومی» قوه‌ی قضائیه صورت گرفته‌ست؛ گفتنی‌ست که طبق اطلاعات منتشرشده توسط منابع نزدیک به عضو دیگر زندانی کانون نویسندگان و منشی فعلی آن، علی اسداللهی، در شبکه‌های اجتماعی، او نیز به‌خاطر عدم‌پذیرش شرایط «عفو عمومی» که دربردارنده‌ی ندامت و ابراز پشیمانی فرد زندانی از فعالیت‌های پیش از بازداشت خود بوده‌ست امتناع کرده و ازهمین‌رو عفو یادشده هم شامل حال او نشده و کماکان در زندان فشافویه در شرایط بلاتکلیفی به‌سر می‌برد؛ از سایر نویسندگان مستقل، مهدی بهمن که در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده بود، هم اکنون و در شرایط اسف‌باری در همان زندان فشافویه محبوس است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
ارتباط با ما از طریق تلگرام