گزارش از تبعید: صادق بیقرار

شاعر، نویسنده، کنشگر سیاسی/اجتماعی متولد ۱۳۶۸ در شهرکرد. فعالیت ادبی خود را از نوجوانی شروع کردم و اولین شعرهای خود را با مضامین اجتماعی در سن ۱۶سالگی نوشتم. دوره‌ی داستان‌نویسی را در کلاس‌های زنده‌یاد استاد احمد بیگدلی، داستان‌نویس مطرح کشور، گذراندم. در دهه‌ی هشتاد عضو کانون مردم‌نهاد «خوشه‌ی اندیشه‌ی جوان» شدم و پس از یک سال در انتخابات کانون معاون اجرایی شدم. در ادامه‌ی فعالیت‌های کانون جزو هئیت مؤسس و هیئت تحریریه‌ی ماه‌نامه‌ی «پیام اندیشه» بودم؛ ماه‌نامه‌‌ای با هدف ارتقا سطح فرهنگ و دغدغه‌های اجتماعی که بعد از یک‌سال با فشار مسئولان دولتی استان توقیف شد. پس از آن به کمک دوستان ماهنامه‌ی «اندیشه‌ی نو» را منتشر کردیم که این ماه‌نامه هم پس از دو شماره، به سرنوشت «پیام اندیشه» دچار شد. بنا به مشکلاتی، از ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه بازماندم و پس از خدمت سربازی فعالیت‌های ادبی و سیاسی خود را در شبکه‌های اجتماعی‌و انجمن‌های شعری ادامه دادم. در اوایل دهه‌ی ۹۰ دفتر شعری با عنوان «من‌و سیگار و وطن» آماده‌ی چاپ کردم که با مشکل مجوز روبه‌رو شد. مضامین اشعار این دفتر بیش‌تر اجتماعی‌ و سیاسی بود. پس از آن، برخی از اشعارم را در کانال تلگرامی و صفحه‌ی اینستاگرام نشر دادم و دیگر هیچ‌وقت سراغ چاپ کتاب نرفتم. در اواسط دهه‌ی نود، در انجمن ادبی «شاعران بی‌قلم»، که از ابتدای تأسیس‌اش همراه دوستان بودم، فعالیت خود را ادامه دادم‌. مضمون اکثر اشعار من به مفاهیم‌ و موضوعاتی چون آزادی، زن، فقر، کودکان کار، نه به اعدام، فرودستان، عدالت اجتماعی ‌‌و هنر متعهد گره خورده بود ‌و از این رو انتشارشان هیچ‌گاه عاری از دردسر نبود. به‌خاطر فعالیت‌های ادبی و سیاسی و اشعار اعتراضی، مدام از طرف نیروهای امنیتی و اطلاعاتی تهدید می‌شدم که به‌جز دوبار، بقیه‌ی تهدیدها به‌صورت تلفنی بود. سال ۹۶‌و ۹۸ در جریان اعتراضات دوبار توسط سازمان بسیج بازداشت موقت شدم.

وقتی در سال ۹۹ تهدیدها بیش‌تر شد ایران را ترک کردم‌ و به ترکیه آمدم. در ترکیه، فعالیت‌های ادبی‌ و اجتماعی/سیاسی خود را از طریق صفحات اجتماعی ادامه دادم‌ و اکنون دو مجموعه‌ی شعر با نام‌های «مترسکی که کلاغ می‌زایید» و «هیچیدگی» را آماده‌ی چاپ دارم که به‌زودی توسط نشرهای مستقل خارج از ایران منتشر خواهد شد. در کنار این دو مجموعه، رمانی در دست نوشتن دارم که به‌احتمال زیاد تا پایان سال ۲۰۲۳ به‌سرانجام برسد. برخی از اشعارم («ما»، «رنگ ایران»، «نیا بارون»، «قبل رای‌‌ات فقط کمی فکر کن»، «لچک» و…) توسط شوبین (خواننده‌ی اعتراضی) اجرا و منتشر شدند، و چند شعر دیگر را هم با اجرای خودم (یا مشترک) به‌صورت ویدئو-دکلمه منتشر کردم. از آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» ویدئوهایی تحت عنوان «آزاد شویم»، از تجربیات ‌و مطالعات‌ام در مورد انقلاب، در صفحه‌ی اینستاگرام‌ام منتشر کردم. از آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی»ِ، ویدئوهایی تحت‌عنوان «آزاد شویم»، از تجربیات‌ و مطالعات‌ام در مورد انقلاب، در صفحه‌ی اینستاگرام‌ خود‌م منتشر کردم. امّا از آن‌جایی که در بدو ورودم به ترکیه و شهری که به‌خاطر داشتن دوستانی، به آن رفته بودم، با درخواست پناهندگی‌ام، به‌دلیل تکمیل ظرفیت در آن موعد موافقت نشد و من چون شرایط رفتن به شهرهای دیگر ترکیه را نداشتم، ناچار به اخذ اقامت موقت شدم که پس از گذشت حدود دوسال از اقامت توریستی و از تاریخ ۲۰۲۲/۸/۱۱ که قوانین دولت ترکیه درباره‌ی امور پناه‌جویان و مهاجران تغییر کرد، موفق به تمدید اقامت‌ام نشدم و تا کنون به‌صورت غیرقانونی در ترکیه زندگی می‌کنم و به‌همین دلیل، اجازه‌ی کار، تردد معمول در سطح شهر و حتی مراجعه به بیمارستان و مراجعه به پلیس برای هر گونه شکایت یا دریافت کمک برای ایجاد امنیت را ندارم زیرا در صورت مواجه شدن با پلیس با خطر بازداشت‌ و دیپورت به ایران مواجه هستم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
ارتباط با ما از طریق تلگرام