حکم حسین محمدی، بازیگر و کارگردان تئاتر که در جریان پروندهی کشتهشدن یک بسیجی در مراسم چهلم حدیث نجفی (از کشتهشدگان اعتراضات پس از قتل حکومتی مهسا امینی)، از جمله پنج نفری بود که به اعدام محکوم شده بودند، روز ۲۹ فروردین ۱۴۰۲، به همراه حکم دو متهم دیگر همین پرونده صادر شد. بنا به گزارش پایگاه خبری دادبان، قاضی آصفالحسینی حکم این سه متهم را به شرح زیر صادر کردهست: رضا آریا، ده سال حبس در تبعید یا نفی بلد در کرمان؛ مهدی محمدی، ده سال حبس در تبعید؛ حسین محمدی، ده سال حبس در تبعید. صدور احکام «نفی بلد» به این معناست که اتهام «غیرقانونی» محاربه و افساد فیالارض از اتهامات این متهمان حذف نشده، چراکه مجازات «نفی بلد» از حدود اتهام محاربهست. این احکام در دیوان عالی کشور قابل فرجام خواهی خواهد بود. بر اساس مادهی ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی، شرط تحقق جرم «محاربه»، استفاده از سلاح به قصد ایجاد ناامنی و ترساندن مردم است. بنابراین، در صورت عدم استفاده از سلاح یا در صورت عدم ایجاد ناامنی و ترس بین عموم مردم، چنین جرمی ارتکاب پیدا نکردهست. از آنجا که این متهمان از سلاح استفاده نکرده بودند، انتساب اتهام محاربه به آنها کاملاً غیرقانونیست و صدور و اجرای احکام اعدام برای آنها با استناد به چنین اتهام غیرقانونیای، به منزلهی قتل عمدست.
پیشتر در گزارشها آمده بود که نام حسین محمدی ناگهان از جلسهی سومی که در شعبهی اول دادگاه انقلاب استان البرز برگزار شد، به متهمان این پرونده اضافه شد. پیش از این جلسه، صحبتی از حضور او بهعنوان متهم در این پرونده نبود و ناماش بهشکل ناگهانی و بدون توضیحی به جمع متهمان این پرونده اضافه شد. تعداد افرادی که در این پرونده از سوی مقامهای قضایی جمهوری اسلامی به عنوان متهم معرفی شدند، ابتدا ۱۱ نفر بود و بعدا ۱۵ نفر شد، و روز سوم، با اضافه شدن نام حسین محمدی، متهمان به ۱۶ نفر افزایش پیدا کردند. نمایندهی دادستان در دادگاه، حسین محمدی را به «افساد فیالارض از طریق ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور»، «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی» متهم کرد. ۱۳ دیماه سال گذشته، امیر هاشمی، مدیر روابط عمومی دیوان عالی کشور، در حساب توییتر خود اعلام کرد، احکام اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، از متهمان پروندهی کشتهشدن روحالله عجمیان دیوان تأیید شدهست. هاشمی ضمن اعلام این خبر، نوشت که احکام اعدام صادرشده برای حمید قرهحسنلو، حسین محمدی و رضا آریا، «به جهت نقص در تحقیقات» نقض شدهست. پیش از اعلام حکم اعدام برای حسین محمدی نیز تعداد کثیری از هنرمندان حوزهی تئاتر در میان بازداشتیهای اعتراضات اخیر به چشم میخورد. در همان هفتههای نخستین اعتراضات، فهرستی از بیش از ۲۰ نفر از هنرمندان تئاتری بازداشتی منتشر شد و بعدتر به تدریج، گزارشهای غیررسمی از تداوم بازداشت همین افراد و حتی تعداد بیشتری از هنرمندان تئاتری حکایت داشت. محمدمهدی عسگرپور، رئیس هیئتمدیرهی خانهی سینما، ۱۵ آذرماه ۱۴۰۱ در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرد که تعداد بازداشتیهای حوزه های مختلف هنر به جز سینما، تا آن تاریخ به بیش از صد نفر رسیدهست. اما، در میانهی این خبرها، صدور حکم اعدام برای حسین محمدی، بازیگر جوان تئاتر، اهالی تئاتر ایران را در شوک فرو برد.
حسین محمدی، درعینحال، نزد فعالان جوان هنرهای نمایشی و همچنین تعدادی از چهرههای شناختهشدهی این حوزه، نام آشنایی محسوب میشود. بر اساس گزارشهای نزدیکان حسین محمدی، این بازیگر، ظهر روز ۱۴ آبان ۱۴۰۱ در منزل خود بازداشت میشود و شامگاه روز بازداشت، در تماس تلفنی با خانوادهاش، از آنچه «رفع سوءتفاهم» خوانده، تا دو، سه روز آینده میگوید. بنابراین، نه خود او، نه هیچیک از اعضای خانواده و دوستان و همکاراناش انتظار نداشتند که نام او در دادگاه مربوط به کشتهشدن بسیجی مطرح شود. این بازیگر جوان، متولد ۲۴ بهمن سال ۱۳۷۵ در کرج است. او در سال ۹۸ در جشنوارهی دانشگاهی خلاق، جایزهی بهترین بازیگر مرد را بهخاطر بازی در نمایش «چهل لُم» از آن خود کرده بود. این نمایش در مهرماه و آبانماه سال ۹۸ در تالار محراب تهران بهروی صحنه رفته بود. او در چهلمین جشنوارهی تئاتر فجر نیز در بخش دگرگونههای اجرایی، با بازی در نمایش «هفت تا نه و نیم» به کارگردانى مریم خلیلى حضور داشت که توانست در مراسم اختتامیهی این جشنواره، جایزهی رتبهی برتر بخش دگرگونههای اجرایی را به دست آورد. گفتنیست که کاتالین گنبورگ، نمایندهی پارلمان آلمان، کفالت سیاسی حسین محمدی را برای جلوگیری از اعدام او برعهده گرفته بود. بههرحال، یار او، چند هفته پیش، در روز تولد حسین محمدی، پیام تلفنی او به همین مناسبت را در حساب اینستاگرامی خود منتشر کرد؛ آنجا این هنرمند جوان و در بند، فارسیِ شعری را دکلمه میکند از گونِر اِکلوف، شاعر سوئدی قرن گذشته، بهترجمهی بیژن الهی، که میگوید: «به پاییز یا بهار / چه تفاوتی؟ / به جوانی یا پیری / چه اهمیتی؟ / بههرحال، تو ناپدید میشوی / در نقشِ کلّ / شدهای محو ، محو شدی / همین حالا یا لحظهی پیش / یا بگو هزار سال پیش / ولی ناپدیدیِ تو / میماند»؛ بعد از دکلمهی شعر، خطاب به عزیزانی که برای تولدش گرد تلفن جمع شدهاند، میافزاید: «یه آرزو میکنم، بلندم آرزو میکنم، همهمون بههرحال روزی ناپدید میشیم؛ ولی آرزو میکنم که ناپدیدشدن همهمون جاودان باشه، و نامیرا باشه، و در دل تاریخ بمونیم، و آیندگان از ما اسم ببرن، به نیکی اسم ببرن، من تمام سعی و تلاشام در زندگی اینه، و برای همهی شما هم همچین چیزی رو آرزو میکنم، اینکه جاودان باشید، نامیرا باشید، ناپدیدشدن که…خب…یه اتفاق کاملاً طبیعیه…ما به دنیا مییایم و از دنیا میریم، و خیلی قشنگه که جاودان باشیم…»