آیواک – گزارش تکمیلی هادی (عباس) میرزایی، هنرمند، کارشناس برق قدرت از دانشگاه شهید بهشتی، کارشناس ارشد موسیقی از دانشگاه هنر، و کارشناس تمبر؛ ربایش و بازداشت توسط نیروهای امنیتی در نزدیکی دفتر کارش در خیابان ستارخان تهران در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۱؛ طبق گزارش رسانههای مستقل هنری در شبکههای اجتماعی، او طی یکماه نخست بازداشت خود جز دو تماس یکدقیقهای تلفنی هیچ تماس دیگری با خانواده نداشته و از وضعیت او یا دلیل دستگیری اطلاعی در دست نبوده و مقامات قضایی هیچ توضیحی دربارهی علت بازداشت و محل نگهداری او ارائه نمیدادهاند و از وضعیت جسمی او نیز اطلاعی در دست نبوده، و صرفاً به خانوادهی او گفته بودهاند که پروندهاش در شعبهی ۲ بازپرسی دادسرای اوین بودهست؛ طبق گزارشهای تکمیلیِ منتشرشده در شبکههای اجتماعی در تاریخ ۴ بهمنماه سال جاری، او سرانجام در تاریخ ۲۱ دی خبر از انتقال خود به زندان تهران بزرگ بند ۶ دادهست؛ همچنین بهمدت دو هفته در سلول انفرادی، و تحت بازجویی و زیر فشارهای روحی بسیار بوده؛ طبق این گزارشها، با گذشت بیش از ۶ هفته از بازداشت، پروندهی او هنوز تعیین شعبه نشده، اجازهی دسترسی به وکیل نیز نداشته در وضعیتی بلاتکلیف بهسر میبرد؛ اتهاماتی نظیر «اجتماع و تبانی»، «تبلیغ علیه نظام»، «اخلال در نظم» و «تشویق به فساد» متوجه او شدهست؛ تا این تاریخ، ۲۶ بهمنماه ۱۴۰۱، نزدیک به ۷۰ روز از دستگیری او میگذرد و هنوز در وضعیتی پرابهام بهسر میبرد و چون بهرغم کلیدخوردن بخشنامهی به اصطلاح «عفو عمومی» قوهی قضائیه، و آزادی شمار وسیعی از زندانیان سیاسی و معترضان بازداشتی، کماکان آزادی موقت نیز به او داده نشدهست، بیم صدور هرگونه حکم سنگین ناعادلانهای برای او میرود. او علاوهبر تحصیل در حوزههای مهندسی و موسیقی، یکی از خبرهترین کارشناسان تمبر و اسکناس ایران نیز هست و ۵ کتاب هم در این زمینه بهچاپ رساندهست؛ نیز اکنون مشخص شده که طی مراحل ابتدایی بازداشت، او ۱۴ روز را در انفرادی بند ۱ الف بهسر برده، برای اعمال فشار و شکنجهی روحی هرچه بیشتر، با تهدید به اعدام از طرف بازجوها مواجه بوده تا اینکه به زندان تهران بزرگ انتقال مییابد؛ هفتهی گذشته هم در دادگاهی نمایشی کوتاه به ریاست قاضی صلواتی، با اتهام جاسوسی بابت فیلمبرداری در خیابان مواجه شدهست؛ این درحالیست که او هیچگونه ارسال تصاویر به فرد دیگری نداشته و فقط در خیابان (نه یک مکان امنیتی یا ممنوع) اقدام به ضبط تصویر میکردهست. نیز، علیرغم تعیین قرار وثیقه توسط دادسرا، مأموران امنیتی و مسئولان زندان از پذیرش آن و آزادی بهقید وثیقهی او امتناع میکنند؛ جز این، باید افزود که این زندانی سیاسی گیاهخوار هم هست و در زندان بهدلیل عدم وجود شرایط مناسب تغذیه، با کاهش وزن جدی روبهرو شدهست. علاوهبراین، مادرش هم به خاطر فشارهای ناشی از هجوم نیروهای امنیتی به منزل، بازجویی، و بلاتکلیفیِ پرونده، دچار بیماری قلبی و عصبی شده و در شرایط نامناسبی بهسر میبرد. بعدتر نیز منابع خبری در شبکههای اجتماعی چنین عنوان کردند که در تاریخ ۱۷ فروردینماه، یعنی درست یکروز پیش از تولدش، به زندان اوین منتقل میشود؛ پیش از انتقال نیز، در شبکههای اجتماعی آهنگی ساختهی خود او منتشر میشود که این هنرمند زندانی شعری از علی اسداللهی را میخواند، شاعری که خود نیز مدتی زندانی شد. نیز باید افزود که این زندانی سیاسی مشمول عفو عمومی قوهی قضائیه نیز که عمدتاً در اواخر بهمنماه سال ۱۴۰۱ اجرائی گشت نشد و کماکان نه تنها تا این تاریخ، یعنی ۲۲ فروردین ۱۴۰۲، در زندان بلاتکلیف ماندهست، بلکه کمیتهی پیگیری ایران خبر داده که براساس گزارشها، او چند روز پیش از زندان تهران بزرگ به بند امنیتی زندان اوین و سلول انفرادی منتقل شدهست. همچنین کمیتهی پیگیری افزوده که هنوز مشخص نیست او پس از ۴ ماه بلاتکلیفی، به چه دلیلی دیگرباره به سلول انفرادی انتقال یافتهست.